سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیاده تا عرش
نوشته شده در تاریخ شنبه 89 اردیبهشت 18 توسط فاطمه ایمانی | نظر بدهید

کانون گفتمان قرآن یک سایت فرهنگی است که در زمینه های مختلف قرآنی ، مذهبی ، فرهنگی ، اجتماعی فعالیت میکند.

این کانون دارای 11 انجمن می باشد که تنوع مطالب و پاسخگویی به سؤالات و شبهات کابران باعث جذب بسیاری از خوانندگان در این سایت شده است.

از جمله مزایای این سایت مجهّز بودن به گالری تصاویر و کتابخانه است.

در این پست به معرفی قسمت های مختلف این سایت میپردازم تا بیشتر با این سایت آشنا شوید:

انجمن علوم قرآن:

اطلاعات و مفاهیم کلی قرآن ، مهارت ها وهنر های قرآنی ، ترجمه و تفسیر ، سایر مباحث

انجمن مبداء شناسی :

خداشناسی ، هستی شناسی ، مناظرات

انجمن مقصد و راهنما شناسی :

راهنما شناسی ، معاد شناسی ، دین شناسی

انجمن اعلام قرآن و تاریخ گذشتگان :

حکومت ها ، اقوام و ملل و سنت های در قرآن ــ مکان ها ، اشخاص و سرنوشت آن ها در قرآن ــ سایر مباحث تاریخی

انجمن اندیشه سیاسی :

ولایت فقیه و حکومت اسلامی ، دشمن شناسی

 انجمن اخلاق و عرفان :

اخلاق ، عرفان ناب ، نقد مکتب های اخلاقی و عرفانی ، افلاکیان ، آرشیو

  انجمن احکام قرآنی :

آیات الاحکام ، پرسش و پاسخ احکام قرآنی

  انجمن زن و مباحث مربوط :

قرآن و حقوق زن ، نقش و شؤون زن در قرآن ، حجاب و پوشش اسلامی

 انجمن مشاوره قرآنی و امور تربیتی :

مشاوره ازدواج و خانواده ، مشاوره جوان و نوجوان ، مشاوره موضوعات پژوهشی ، مشاوره سایر موارد

  انجمن خدمات فرهنگی و آموزشی :

آداب پرسش و پاسخ ؛ بحث و گفتگو ــ  علمی ــ فعالان قرآنی ـ فرهنگی ـ اخبار قرآنی ـ  کتابخانه ـ  سایر موارد

  انجمن چند رسانه ای و نیازهای فنی :

تصاویر قرآنی ، فیلم ، فلش ، صوت و کلیپ های قرآنی ، موبایل اسلامی و قرآنی ، نرم افزارهای مذهبی ، خدمات فنی رایانه ای

*****************************************************************************************

توصیه میکنم حتما یه سر به کانون گفتمان قرآن بزنید. پاسخ بسیاری از سؤالات خود را میتونید در این سایت پیدا کنید.





طبقه بندی: کانون گفتمان قرآن
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 86 آذر 12 توسط فاطمه ایمانی | نظر

سلام

چند وقت پیش، آبجی صبا از من دعوت کرد تو نهضت ضد مسنجری که راه انداخته شرکت کنم، ولی مسائل مهمتر باعث شد که این موضوع در حاشیه قرار بگیره. از اونجایی که آبجی صبای عزیزم را خیلی دوست دارم و نمی تونم درخواستش را رد کنم، با یک معذرت خواهی و کمی تأخیر درباره مسنجر می نویسم.

مسنجر هم خوبه هم بد. مفید یا مضر بودنش، بستگی داره به اینکه چه کسی و چه طوری از اون استفاده کنه. هیچ ربطی هم به جنسیت زن و مرد نداره.

منظورم ارتباط این دو نیست. منظورم اینه که چه زن و چه مرد باید بدونند دارند با کی ارتباط برقرار می کنند و به این دنیای مجازی اعتماد نکنند.

اگه ظرفیتش را دارید که هر کسی را ادد نکنید و با هر کسی چت نکنید ، می تونید یه آی دی برای خودتون بسازید و از مسنجر بهترین استفاده ها را ببرید وگرنه خیلی باید مراقب باشید.

شاگردی داشتم که می گفت قبلا از روی بیکاری و شیطنت هک میکرده که البته یک بار طرف آشنا دراومده و حسابی ضایع شده، به همین خاطر توبه کرده و دیگه هک نمیکنه. میگفت وقتی در مسنجر به طرف مقابل سلام میکردم به محض اینکه جواب سلامم را میداد، شماره تلفن منزلش و پسوردش را در می آوردم.

نمیدونم حرفاشو تا چه حد باید باور کنم، ولی از اونجایی که مخ کامپیوتر بود من حرفاشو قبول کردم. خدا را شکر این شاگرد ما از کارهای زشتش پشیمون شد و توبه کرد ولی واقعا برام جای سؤاله که اذیت کردن دیگران و آرامش روانی اونها را به هم زدن چه لذتی می تونه داشته باشه؟

از اونجایی که من در شهری که ساکن هستم، غریبم و دوست و آشنای کمی داریم، ارتباط از طریق مسنجر با دوستان روحیه مضاعفی به من می دهد، خصوصا مواقعی که هیچ کس را برای همنشینی ندارم و دلم هوای شهر و دیارمون را میکنه. علاوه بر این موفق شدم با دوست خوبم احلام عزیز که به خاطر ادامه تحصیل همسرش در خارج از کشور به سر می بره با هزینه کمتری صحبت کنم و یک دنیا خوشحالش کنم. از فواید دیگه مسنجر برای من اینه که خیلی از اطلاعاتی که در زمینه ی کامپیوتر و وبلاگ نویسی و کدهای html دارم از همین طریق به دست آوردم. مهمترین فایده اش، آف های زیبایی هست که دوستان می فرستند، جملاتی که سرشار از مضامین زیبا و عمیق ادبی، علمی و اعتقادی می باشد.

پ ن :

1. هیچ وقت فراموش نکنید، اینترنت مثل یک شهر برفیه. اگه کسی بخواد تعقیبتون کنه، راحت میتونه جای پاهای شما را دنبال کنه و پیداتون کنه.

2. خواهشا هر وقت مشکلی برای کسی تو نت پیش اومد که باعث شد نت را ترک کنه، عجولانه درباره اش قضاوت نکنید و درصدی هم احتمال بدهید که بیگناه مورد ظلم قرار گرفته. ( این تیکه را به خاطر بهار جون عزیزم که مجبور شد نت را ترک کنه، گفتم )

3. تا زمانی که امکان ارتباط حقیقی براتون وجود داره و می تونید با دوستانتان دیدار کنید، به چت روی نیاورید.




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 86 شهریور 26 توسط فاطمه ایمانی | نظر

سلام

به دعوت آبجی کوثر تصمیم گرفتم چند خطی درباره وبلاگ بنویسم. البته من هنوز در اون حدی نیستم که بتونم به دیگران توصیه کنم وبلاگشون چه جوری باشه بهتره، چون خودم هنوز کلی مشکل تو این زمینه دارم. می ترسم یه چیزی بگم که خودم بهش عمل نکردم. به همین دلیل برا اونایی که تازه می خواهند وبلاگ نویس بشوند می نویسم.

حرفه ای ها لطف کنند از اینجا به بعدش را نخونند که من حسابی شرمنده شون می شم.


ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 86 مرداد 29 توسط فاطمه ایمانی | نظر

در پست قبلی سؤالی را مطرح کردم که برگرفته از جمله ای بود که جناب استاد مؤذن در اردوی طهورا بیان کرده بود. ( در اینترنت شهر برفی است. )

راستی چرا اینترنت مثل یه شهر برفیه؟!

مطمئنا هر کدوم از شما که پست قبلی را خواندید جوابی برای این سؤال در ذهنتون داشتید ولی بیشترتون ترجیح دادید نگویید. بعضی از دوستان عزیز جواب هایی داده اند که هر کدامش به نوعی قابل تأمله و برداشت جالبی از این جمله است.

نظرات دوستان:

ــ همه چیز تو نت زود آب می شن....یعنی زود فراموش می شن.

ــ بیشتر سایت ها و فضاها در اینترنت از رنگ سفید استفاده می کنند.

ــ محیط برای افراد مذهبی و در محیط ها و بلاگ های مذهبی خیلی خیلی زلال و صاف دیده می شه و همه خیال می کنند که ...وای..در چه محیط پاکی هستند ( درصورتی که اینطور نیست) و به همین خاطر گویی یک شهر برفیست.

ــ کاربران دنیای مجازی ، در ابتدای فعالیت خود با شدت و حرارت و ذوق خاصی شروع به فعالیت می کنند اما بعد از گذشتن مدت کوتاهی ، آتش اولیه شان کم فروغ شده و همچون برفی که نم نم آب می شود ، از فعالیتشان کاسته می شود.

ــ برا اینکه آدم را به یه خواب عمیق میبره که خیلی لطیف و گول زننده است.

ــ واسه اینکه این ....هایی که تو نت رد و بدل می شه! مثل برف زودی آب می شه و از بین میره! یه دنیای مجازیه! سرکاری!

ــ در شهر برفی، ارتباطات حضوری کمرنگه و همه به خاطر سرما، توی خونه‏هاشون مشغول به کارند.

ــ چون برف سفیده ، هم آلودگی ها و هم زیبایی ها مثلا یه گل سرخ خیلی راحت دیده میشه و صد البته تاثر خودش رو میذاره....پس مواظب کارامون باشیم.

ــ شاید چون وقتی در برف راه میروی رد پات می مونه یا به خاطر این که همه همون معصومیت و پاکی خودشون را این جا نشون میدهند. آخه وقتی برف میاد شهر پاک و تمیز و زیبا میشه.

خوب نظرات دوستان خوبم که از همه شون ممنونم را خواندید. فکر کنم اگه نظر خودم را هم وقتی برای اولین بار این جمله را شنیدم بنویسم بد نباشه. تصور من از شباهت اینترنت به یه شهر برفی این بود که وقتی در یک شهر برفی راه می روی احساس خوبی داری چون همه جا را سفید می بینی و یکدست. از اینکه روی برفها قدم بزنی و صدای شکسته شدن برفدانه ها زیر پایهایت را بشنوی لذت می بری، در حالی که در این شهر برفی مه همه جا را گرفته و تو نمی تونی دور دست ها را خوب ببینی و به همین چند قدمی که برمی داری راضی هستی. خوب این اتفاق واقعا در یک زمستان سرد برفی برای خودم افتاده که در حالی که روی برف ها قدم بر می داشتم و کیف می کردم یکدفعه پایم در گودالی فرو رفته که از برف پر شده بود و من متوجه اون نشدم و با صورت افتادم روی زمین. حتما خودتون به وجه شباهتش با اینترنت پی بردید.

حالا ببینیم نظر استاد مؤذن در این باره چیه:

در یک شهر برفی هر قدمی که بگذاری جای پایت روی برف ها می ماند. اینترنت هم مثل یه شهر برفیه. هر کجاش قدم بگذاری جای پایت اونجا می مونه. ( همین )

منظور: شما در اینترنت هر جا سیر کنید، هر سایتی باز کنید، هر سرچی انجام بدهید، هر ایمیلی که بفرستید، هر چتی انجام دهید، خلاصه هر کاری انجام دهید... همه و همه زیر ذره بین یه ابر اینترنته که کل فضای مجازی اینترنت زیر نظرشه و ما ازش غافلیم. ارتباطات الکترونیکی کاملا کنترل می شه.

محرمانگی در اینترنت معنا نداره. بیش از 80 درصد کامپیوتر های شخصی که به اینترنت وصل می شه تحت کنترل چشمان پنهانیه که تمام حرکات کاربران را در نت زیر نظر داره.

نظرتون درباره گوگل ترندس چیه؟

اگه مثل من، این اسم تازه به گوشتون رسیده روی لینکش کلیک کنید ببننید این سیستم چه امکاناتی داره.    

کار گوگل ترندس اینه که آمار جستجوهای انجام شده توسط کاربران گوگل رو درباره یه موضوع خاص نشون میده. مثلا شما می خواهید بدونید کدوم کشور یا کدوم شهر یه کشور خاص، بیشتر از بقیه کشور ها واژه ( ورزش ) را سرچ کرده. با کمک همین ترندس می تونید آمار جستجوهایی که در گوگل راجع به موضوع ( ورزش ) شده را بدست آورید.

خوب به نظر جالبه. مگه نه؟ از هر چی دلتون می خواد آمار و ارقام و اطلاعات دقیقی ( که البته در دقیق بودنش یه کمی تردید دارم ) به دست می آورید که در چه سالی چه کشورهایی چه تعداد سرچ درباره فلان موضوع داشته اند.

اما وقتی روی این قضیه دقت کنیم، یه سؤال به ذهنمون خطور می کنه. این همه آمار و ارقام دقیق چطوری جمع آوری شده؟ اصلا برای چی جمع آوری شده؟ به نفع کی می تونه باشه؟

بیایید هشیار باشیم. به قول شهیده خانم ( قلم ریز )، چه بخواهیم چه نخواهیم در اینترنت هر جا قدم بگذاریم جای پامون می مونه و سیستم های قوی اطلاعاتی غرب همه اش را ثبت می کنه تا یه روزی به نفع خودش و علیه ما استفاده کنه. پس بیایید از این به بعد مراقب باشیم که کجا قدم می گذاریم و چه رد پایی از خودمون به جا می گذاریم.

فکر می کنم نه تنها در اینترنت که در لحظه لحظه زندگیمون باید هشیارانه قدم بردایم. اگه در تمام ثانیه های زندگیمون حضور خدا را حس کنیم خیلی از مشکلاتمون حل می شه.


 




نوشته شده در تاریخ شنبه 86 مرداد 27 توسط فاطمه ایمانی | نظر

باز هم اردوی طهورا

در اینترنت، شهر برفی است.

خوب بچه هایی که در اردو بودند معنای این عبارت را می دونند. این جمله ای بود که استاد مؤذن ( که کلاسش یکی از بهترین ها بود ) درباره اینترنت بیان کرد. به نظر شما منظور از این سخن چی می تونه باشه؟

فعلا شما نظرتون را درباره این که چرا اینترنت مثل شهر برفی می مونه بنویسید تا در پست بعدی به کمک شما جواب را هم بنویسم.




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 86 مرداد 23 توسط فاطمه ایمانی | نظر

یکی از دستاوردهای اردوی چهار روزه بانوان وبلاگ نویس که توسط دفتر توسعه وبلاگ دینی برگزار شد، طرح این سؤال بود که: « چرا و برای چه کسی می نویسیم؟ »

این سؤال در این چند روز به حدی ذهنم را مشغول کرده بود که هر بار که تصمیم گرفتم بنویسم، دستم لرزید و نتوانستم بنویسم. اردوی خوبی بود. در واقع عالی بود. برای من یکی که محشر بود. وقتی فضای مجازی نت به یک فضای حقیقی و صد البته صمیمی میان خواهران وبلاگ نویس تبدیل می شه باید هم محشر بشه. تو این اردو دوستان وبلاگ نویسم را از نزدیک دیدم و با وبلاگ نویس های دیگه ای هم آشنا شدم. کلاس ها، مباحث و اساتید ( داخل پرانتز به جز یک استاد که فقط وقتمان را هدر داد ) همگی عالی بودند. تو این اردو چیزایی یاد گرفتم که قبلا حتی ذهنم هم بهشون خطور نکرده بود. درباره چند و چون اردو انشاء الله در پست های بعدی اگه دستم به قلم رفت حتما براتون می نویسم.

برگردیم سر اصل مطلب: واقعا چرا و برای چه کسی می نویسیم؟

شما جزو کدوم دسته هستید:

1 ـ می نویسم برای اینکه خودی نشون بدهم و بگم که بله من هم سری در سرا دارم و چیزی بارمه.

2 ـ می نویسم برای اینکه عقده های دلم را خالی کنم و سبک شوم.

3 ـ می نویسم برای اینکه روی فلانی را کم کنم و حالش رو بگیرم.


ادامه مطلب...