بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، توطئههای استکبار جهانی علیه نظام نوپای اسلامی فزونی گرفت. یکی از این توطئهها ، تجهیز و تقویت گروهک ها و جریانات ضد انقلاب بود . این گروهک های منحرف که با سوءاستفاده از موقعیت در اوایل انقلاب به جمعآوری و دزدی و غارت سلاح و مهمات پرداخته بودند، شروع به بمبگذاری در گوشه و کنار کشور و ترور روحانیون مبارز و انقلابی و حتی مردم عادی نمودند و شخصیت های ارزشمندی را به شهادت رساندند.
یکی از این گروهکها، گروهک ضاله فرقان بود که با اندیشه التقاطی و منحرف خود در ترور شخصیتهای ارزشمند نظام قدم پیش نهاد. از جمله اشخاص ترور شده توسط این گروه میتوان به سپهبد قرنی، شهید مطهری، شهید حاج مهدی عراقی، آیتا... قاضی طباطبایی و استاد مفتح اشاره کرد.
در روز 6 تیر ماه 1360، حضرت آیتا... خامنهای که نمایندگی امام در شورای عالی دفاع و نیز امامت جمعه تهران را بر عهده داشتند در مسجد ابوذر تهران جهت پاسخ به پرسشهای مردم پشت تریبون قرار گرفتند، اما انفجار ضبط صوت بمبگذاری شده باعث شد از سمت راست بدن مورد اصابت ترکشها قرار گرفتند. روی قسمتی از ضبط صوت که در محل انفجار افتاده بود عبارت «هدیه گروه فرقان» که با ماژیک نوشته شده بود به چشم میخورد. پس از انفجار، ایشان به بیمارستان منتقل شدند و مورد عمل جراحی قرار گرفتند . اراده خدا بر این تعلق گرفته بود که ایشان برای آینده نظام حفظ شوند و به عنوان افتخار جانبازان در خیل جانبازان انقلاب اسلامی قرار گرفتند.
حضرت امام خمینی در پیامی به مناسبت سوء قصد نافرجام به ایشان فرمودند: «خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هر نقشه که کشیدند و هر توطئه که چیدند ملت فداکار را منسجمتر و پیوندها را مستحکمتر کردند .... اینان به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد ، در گوش مسلمین جهان طنین انداز است .... من به شما خامنهای عزیز تبریک میگویم که در جبهههای نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند متعال سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم ».
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
طبقه بندی: ترور، حضرت آیة الله خامنه ای، تیر ماه 60، گروهک فرقان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
من نمی دانم کجای ایران اسلامی ما در هفته ی دفاع مقدس پایکوبی راه انداخته اند و جشن گرفته اند که بعضی ها اینچنین درباره اش می نویسند!
آیا یاد کردن از حماسه های رزمندگان در طول هشت سال دفاع مقدس و زنده کردن یاد و خاطره ی شهدای عزیزمان که تمام زندگیمان و آسایش کنونی مان را مدیون آن بزرگواران هستیم ، جشن و پایکوبی به حساب می آید؟!!!
آیا آگاه کردن نسل جوانمان که آن دوران را لمس نکرده اند از اتفاقاتی که در طول آن هشت سال رخ داده جرم است؟!
دیده ام عزیزان نوجوانی را که هنگام بازدید از یک نمایشگاه دفاع مقدس چقدر سؤال در ذهنشان نقش بسته.
اصلا مگر می شود نسبت به گذشته ی خود بی خیال شد. آن هم گذشته ای که اگر نبود معلوم نبود چه بر سرمان می آمد! نهایتش این بود که یک چیزی مثل عراق امروز می شدیم دیگر!
چگونه است که کشور های غربی بعد از این همه سال برای نوادگان بازماندگان جنگ های جهانی اول و دوم بزرگداشت برگزار می کنند ولی ما هنوز دو دهه از تاریخ درخشان دفاع سلحشورانه ی جگر گوشه هایمان نگذشته می خواهیم آن را در خاک دفن کنیم؟
چرا همین که به موضوع ارزشهای دینی مان می رسیم تیر و ترکش ها به سمت مان نشانه می رود و محکوم می شویم؟! چرا بعضی ها تمام سعی خود را می کنند که دفاع هشت ساله ما را فقط به میهن دوستی رزمندگان خلاصه کنند و هیچ تمایلی ندارند حرف از ایمان و تقوای خالصانه ی دلاورانمان به میان بیاید؟!
هیچ کس از تجهیزات و نیروهایی که مقابل ما صف کشیده بودند بی خبر نیست. خیلی راحت می توان آمار و ارقام را بدست آورد. آیا اگر توکل به خدا و توسل به ائمه ی اطهار علیهم السلام و ایمان و شهادت طلبی بچه های ما نبود می توانستیم در مقابل آن همه امکانات دشمن تا دندان مسلح مقاومت کنیم و پیروز میدان شویم؟
ما شکست نخوردیم. این را به آنهایی که داعیه دار شکست دفاع مظلومانه ی ما هستند می گویم. شکست را آنهایی خوردند که می خواستند دور روزه صدایشان را از تهران به گوش جهانیان برسانند. شکست را آنهایی خوردند که تمام محاسباتشان برای اشغال کشور ایران اشتباه از کار در آمد.
زمان جنگ تحمیلی وقتی حضرت امام خمینی قدس سره شریف فرمودند این جنگ یک نعمت است خیلی هایمان مفهومش را درک نکردیم. با خود می گفتیم کجای این جنگ نعمت است؟ مگر می شود این همه بدبختی و مشکلات را نعمت دانست؟! ولی الان خیلی خوب می فهمیم که واقعا دوران جنگ تحمیلی یک نعمت بود و فقط آنها که آن زمان را درک کردند می توانند پی به آن ببرند.
حرف زیاد دارم ولی الحمدلله دوستان خیلی خوب در این باره صحبت کرده اند.
لینک های مرتبط:
آیا بدن های پاره پاره بزرگداشت نمی خواهند؟! / آهستان
جنگ و صلح در قاموس مجاهدان و عافیت طلبان / واژگون
چگونه مدعیان روشنفکری چاره ای جز مغالطه ندارند ؟! / منبر نت
جنگ تحمیلی دشمنان و دفاع مقدس ما / فصل آگاهی
پزشک حضرت امام خمینی روحی فداه ( دکتر عارفی ):
وقتی جوان بودیم، میگفتند که دین افیون ملتهاست یعنی خاموش کننده حرکتهاست و نمیگذارد ممالک حرکت کنند و اوج بگیرند و انقلاب کنند. امام خمینی ( ره ) کاملا این تفکر را شکست و بعد از اینکه انقلاب شد، همه میگفتند که امام ثابت کرد که این غلط است و دین محرک ملتهاست نه افیون ملتها. دین، انقلابی مثل انقلاب اسلامی ایجاد میکند
....من در جایی این را نگفتم؛ آمریکا که بودم کراوات میزدم و وقتی هم محضر امام (ره) بودم، کراوات داشتم... ایشان یک بار به من نگفت کراوات نزن. بعدا با اجازه ایشان مکه رفتم و دیگر کراوات نزدم. امام (ره) وقتی میخواستم مکه بروم جمله خوبی گفتند. هر کسی به مکه میرود همه سفارش میکنند فلان جا برای من دعا کن، امام به من جمله ای گفت که بسیار مهم بود.
وقتی رفتم و گفتم میخواهم به مکه بروم، امام گفتند: « رفتی آن جا در مسجد النبی و مسجد الحرام، پیروزی انقلاب را از خدا بخواه. »؛ اگر کسی دیگر بود میگفت برای سلامتی من دعا کن، امّا امام جملهای از من خواست که برای من خیلی ارزش داشت. این حرکتها درس است. اگر کسی خیلی متدین هم باشد میگوید عاقبت به خیری من را بخواه ولی ایشان چنین حرفی نزدند....
من در اتاق بیمارستان دوربین مدار بسته گذاشتم. در آن ایام تمام مراحل را فیلم و عکس گرفتم. همه فیلمها را داریم. امام اجازه نمیداد کسی در زمان نمازشان فیلم و عکس بگیرد ولی یک دوربین مخفی گذاشتم که در همه حالات فیلم میگرفت و الان از تلویزیون پخش میشود....
روز سیزده خرداد 1368 در ساعت 3:58 بعداز ظهر مطابق نوار قلبی، قلب از حرکت باز ایستاد ولی با آمادگی کامل تیم پزشکی با الکترو شوکهای مکرر و با قرار دادن پیسمیکر خارجی روی قفسه صدری (باطری) و با گذاشتن لوله داخل مجرای تنفس و متصل کردن به دستگاه تنفس مصنوعی موقتا ضربان قلب و تنفس ولو مصنوعی شروع به کار کرد؛ ولی امام عزیز ما بیهوش بود. در ساعت 23:10 دقیقه قلب امام عزیزمان با زدن آخرین ضربه برای همیشه باز ایستاد و عاشقان و شیفتگان خود را در غم سوگ خود فرو برد.
پس از رحلت جانگداز آن مرشد همگی از خرد و کلان، پزشک و پرستار و اعضای دفتر و مسؤول و غیرمسؤول بر سر و روی خود میزدند و با آه و فغانی وصف ناپذیر نالههایی دلسوز سر میدادند ولی این یادگاران بزرگوار حضرت امام رضوان الله تعالی علیه (حاج احمدآقا و خانم زهرا مصطفوی و همچنین خانم طباطبایی) هر کدام نقش تسلی دادن و آرام کردن دیگران را بر عهده داشتند و با درایتی غیرقابل انتظار در آن شرایط حساس همه را آرام و افرادی را مأمور جمعآوری وسایل حضرت امام (ره) و خواندن قرآن و مراسم تغسیل و تکفین و تدفین و غیره نمودند که به نظر حقیر همگی درس بود و از پدری آنچنان، فرزندانی اینچنین شایسته است.
مطالب مرتبط:
امام خمینی در وبلاگستان ــ من امام را دوست دارم ــ خمینی در نگاه اندیشه ها ــ نامه ای از امام خمینی با بوی عرفانی عجیب ــجرأتی که او به ما داد ــ امام دین باوران
توصیه:
اول نوای وبلاگ من را قطع کنید بعد روی لینک ها کلیک کنید و گرنه صدا در صدا قاطی می شود.
سلام
سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( قدس سره الشریف ) را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گویم.
سخن درباره قیام 15 خرداد سال 42 بسیار است و فرصت کوتاه. امیدوارم من را به خاطر طولانی بودن مطلبم ببخشید.
باز هم تاریخ تکرار شد. معاویه زمانی که عمار را به شهادت رساند، به نیرنگ خائنانه ای دست زد و اعلام داشت که مسؤول خون عمار، علی بن ابیطالب است که او را به جنگ آورده و به کشتن داده. بنابراین این علی و یاوران او هستند که فئه باغیه می باشند. ( که پیامبر اسلام (ص) فرموده بود عمار به دست « فئه باغیه» به شهادت خواهد رسید. )
شاه خائن، این خلف راستین معاویه نیز پس از هزار و سیصد و اندی سال از پدر مکار و نیرنگ باز خود، درس گرفت و پس از به خاک و خون کشیدن هزاران نفر از عزیزان ملت و ایجاد حمام خون در 15 خرداد سال 1342 ، ناگهان عربده سر داد که « چه کسی باعث ریخته شدن این خون ها شده است؟! » و با این نیرنگ بازی شیطانی خواست ملت ایران را فریب داده و جنایات نابخشودنی و غیر انسانی که در 15 خرداد مرتکب شد را به امام خمینی نسبت دهد.
غافل از اینکه ملت شرافتمند ایران، مسببین این فاجعه را به خوبی می شناسد و به حق می داند که مسؤول آن خون های ریخته شده در مرحله اول آمریکای جنایت کار و در مرحله دوم شاه و باند مزدور او می باشند.
ملت ایران در جواب شاه فریاد زد اگر مسؤول خون شهیدان قیام پانزده خرداد، امام خمینی است پس باید گفت که مسؤول خون شهیدان جنگ های بدر و احد و ... حضرت محمد (ص) است. آیا این سخن منطقی است؟!
شاه برای تبرئه خود از جنایات و کشتار وحشیانه ی 15 خرداد 42، وقتی دید با متهم کردن امام به این جنایت راه به جایی نمی برد، ملت شرافتمند ایران را متهم کرد به این که نفری 25 هزار ریال پول گرفته اند تا در کوچه ها و خیابان ها بدوند و زنده باد خمینی بگویند. برای اثبات سخنش هم چند نفر را اجیر کرد تا چنین اعتراف کذبی کنند.
جالب اینجاست که شاه پس از کودتای آمریکای 28 مرداد به ملت محروم ایران نوید می داد که تا ده سال دیگر ایران بهشت موعود خواهد شد که دیگر گرسنه و محتاجی در آن پیدا نمی شود! آن وقت درست ده سال پس از آن کودتای ننگین با کمال گستاخی همان مردم را متهم کرد که به خاطر بدست آوردن 25 ریال دست به چنین قیامی زدند. اگر این ادعای شاه ( بر فرض محال ) واقعیت داشت، این خود بیانگر میزان فقر و بدبختی مردم بود که به خاطر 25 ریال خود را در مقابل رگبار مسلسل قرار دادند.
که البته شاه خود بعدا به این موضوع پی برد که هر چه در این زمینه سخن پراکنی کند، رسوا تر و مفتضح تر می شود و می بینیم که شاه بعد ها در کتابی که به نام « انقلاب سفید » منتشر کرد، وقتی به قیام 15 خرداد می رسد، جرأت نمی کند آن دروغ پردازی ها و اتهام های مفتضحانه را تکرار کند.
- نگاهی به نوشته های بعضی از جراید خارجی درباره قیام 15 خرداد در آن زمان
علی رغم تلاش بی امان استعمارگران شرق و غرب و جاری ساختن سیل تهمت و افترا به قهرمانان آن روز تاریخی، حقایق پشت پرده مخفی نماند و بسیاری از واقعیت ها از لابلای نیش قلم نویسندگان غربی آشکار شد.
ü روزنامه لوموند در شماره 5760 خود در تاریخ 25/7/1963 زیر عنوان « تظاهرات در تهران قدرت شاه را متزلزل کرده است » چنین می نویسد:
... مأموران به زور وارد خانه خمینی می شوند و او را بدون هیچ مجوّز اداری دستگیر می کنند. خمینی ساعت چهار دستگیر می شود و در ساعت 5/6 تظاهر کنندگان در تهران و تبریز، شیراز و مشهد به راه می افتند. در این تظاهرات به هر پرچم عزای حسین شهید، عکسی از خمینی زده شده است....
شکاف بین رژیم سلطه و توده روز به روز عمیق تر می شود. ملاهای بزرگ در زندان به سر می برند و طرفداری توده با آنهاست. جبهه ملی و مخالفین چپ که خود را از حوادث کنار نگه داشته اند، برنامه معینی ندارند و به نظر می رسد که بیشتر از گذشته ایزوله شده باشند....
ü لوموند ـ شماره 5719 ـ 7/6/63 می نویسد:
23 تانک سنگین آمریکایی در برابر اداره شهربانی و وزارت خارجه آماده عملیات هستند. تانک های دیگری نیز به همراه 6 جیپ مسلح به مسلسل اداره پست و تلگراف را می پایند و سربازان به طور دائم انگشتانشان روی ماشه آماده ی فشردن است....
وزارت دادگستری تعداد کشته شدگان را 74 نفر شمرده که 60 تن آن در تهران و 14 تن در قم بوده است، اما به نظر می رسد که تعداد قربانیان خیلی بیش از این باشد...
... ژنرال پاک روان به علاوه تصریح کرد که جبهه ملی در این حرکت شرکت نداشته است و تنها تعداد کمی از دانشجویان در تظاهرات شرکت کرده اند. هدف آیت الله خمینی رئیس توطئه گران با همدستی علمای خارجی این است که می خواهد خود را مرجع شیعیان گرداند...
ü روزنامه « دی ولت » شماره 130 تاریخ 7/6/1963 می نویسد:
« تظاهر کنندگان خواهان سقوط شاه شده اند »
نا آرامی ها در ایران هنوز ادامه دارد. صبح پنج شنبه ( 16 خرداد ) تظاهر کنندگان متعصب در شهر جنوبی ایران ( شیراز ) خواستار سقوط شاه شدند....
روزنامه الاهرام در تاریخ 16 خرداد می نویسد:
دیروز تهران از آتش خشم مردم شعله ور شد و زبانه های آتش به شهر های دیگر کشید. نیروی نظامی و ارتش شاه با تانک و توپ و زره پوش به خیابان ها آمد و صدها نفر از تظاهر کنندگان کشته و زخمی شدند.
تظاهرات قهر آمیز مردم ـ که ناظران سیاسی آن را شدید ترین تظاهرات ضدّ شاه پس از سقوط دولت مصدق در سال 1953 می خوانند ـ وقتی آغاز شد که زعیم دینی آقای روح الله خمینی و یاوران او دستگیر شدند که موجب شد تظاهرات به یک انقلاب کاخ برانداز تبدیل شود...
ü مجله هفتگی « ابسرواتور عرب » در شماره هفدهم ژوئن 1963 خود مقاله ای را به تظاهرات خونین 15 خرداد اختصاص داده و تحت عنوان « حیله ی عظیم » می نویسد:
موج تازه ای از اغتشاشات ایران را فرا گرفته است. در اوایل این ماه چندین هزار نفر از طرفداران رهبر مذهبی آیة الله خمینی دست به تظاهراتی علیه حکومت دیکتاتوری زدند. تظاهر کنندگان خواستار آزادی زندانیان ... و همچنین قطع روابط سیاسی با اسرائیل بودند. دولت ایران چندین سال است که دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته است و این شناسائی باعث قطع روابط سیاسی جمهوری متحده ی عرب و ایران شد.
ü همین مجله اضافه می کند: « هر چند که شاه در هر لحظه اعلام می کند که اکثریت ملت پشت سر او هستند، معذلک دیگر از وضع خویش در برابر جنبش نیروهای انقلابی در تهران مطمئن نیست...
ü ابسرواتور عرب سپس می نویسد: « علم اظهار داشته است که رهبران مذهبی و شیعه های متعصب قصد داشته اند که علیه رفورم های پیشنهادی شاه سابوتاژ کنند... ولی دانشجویان ایرانی در ایالات متحده آمریکا اظهار داشتند که... این اغتشاشات نتیجه ی محض و روشن احساسات ضد شاه و عدم رضایت عمومی توده ی مردم است چه شیعه و چه سنی. علاوه بر این نشان دهنده این اعتقاد است که حکومت در برنامه ی اصلاحات خود صادق نیست. »
o پشتیبانی همه جانبه روحانیت معظم از امام خمینی
پشتیبانی همه جانبه روحانیت ایران و عراق و بسیاری از بلاد اسلامی و حمایت قاطع و صریح مقامات برجسته روحانی که خود در مظان مرجعیت بودند، از امام خمینی، نقش مؤثر و تعیین کننده ای در تحکیم و ادامه نهضت امام خمینی و شکست نقشه های شوم و خطرناکی که رژیم شاه علیه ایشان در دست داشت افا نمود و نیز در زمینه مرجعیت عامه ی ایشان را تثبیت نمود.
در اعلامیه ایکه از طرف علمای طراز اول شیعه در پشتیبانی از قائد بزرگ صادر گردیده است به فرازها و جملاتی بر می خوریم که به خوبی بیانگر موقعیت عظمت، پیشتازی و رهبری ایشان در جامعه اسلامی ایران و جهان تشیع می باشد:
ü « ... حضرت آیة الله خمینی تنها نیستند و اعتراضات شرعی و قانونی معظم له به دولت، مورد تایید تمام علماء شیعه و ملت مسلمان ایران و جهان است... »
ü « ... خواستم به تهران بیایم و از نزدیک پشتیبانی و هماهنگی خود را اعلام کنم و بگویم آنچه شما گفته اید گفته ی همه روحانیون بلکه گفته اولیاء خدا و ائمه اطهار علیهم السلام است... »
ü « حضرت آیة الله خمینی و آیات دیگر هیچ جرمی به غیر از تبلیغ احکام اسلام و توجه دادن مردم به خطرهایی که نسبت به اسلام یا مملکت پیش بینی می شود نداشته و ندارند. »