این روزا واژه ی زیبای مادر زیاد به گوش میرسه. هر جا قدم میذاریم حرف از مادر و مهربانی هاشه. همه در فکر تدارک جشن روز مادر هستند و کادوهاشون را آماده کردند که فردا به مادرشون تقدیم کنند.
ولی الان در این دل شب دل یه دختر نوجوان داغدار مادرشه. امروز مائده با مادرش خداحافظی کرد. مادرش زیر خروارها خاک مدفون شد و امشب شب اول قبرشه. نمیدونم تو دل این طفل معصوم چی میگذره.
خیلی سخته بخدا ... هر لحظه یادش میافتم بغض راه گلمو میبنده. خیلی سخته خیلی ...
دیشب خبری به دستم رسید که خیلی ناراحت شدم. خبر درگذشت یک همسر یک مادر یک دختر یک دوست یک وبلاگ نویس متدیّن و متعهّد؛ خانم مرضیه پژمان یار نویسنده وبلاگ فریاد بی صدا.
هر چند مرضیه خانم را خیلی نمیشناختم ولی دیشب وقتی خبر فوت ایشون را شنیدم واقعا ناراحت شدم. وقتی شنیدم که یه دختر نوجوان بی مادر شده بیشتر ناراحت شدم. نمیدونم دختر خانم پژمان یار از این به بعد چطوری میخواد روزگار رو سپری کنه. بی مادری بد دردیه ...
نمیدونم همسر خانم پژمان یار چه حالی داره! از دست دادن یار و شریک زندگی تو اوج جوونی واقعا دشواره. امیدوارم خدا به خانواده مرضیه خانم صبر بده.
وقتی فکرشو میکنم من که ایشون را اونقدرا نمیشناختم با شنیدن خبر درگذشت ایشون انقدر ناراحت و غصه دار شدم دیگه به خانواده و نزدیکان ایشون چی میگذره!
از همه ی شما خواهش میکنم به رسم هم دینی برای این مرحومه دعا کنید که امشب بیشتر از هر وقت دیگه به دعای خیر شما نیاز داره.
شادی روح مرحومه مرضیه پژمان یار فاتحه و صلوات
دوستانی که قصد شرکت در مراسم ختم قرآن برای شادی روح آن مرحومه را دارند به این وبلاگ سر بزنند و در بخش نظرات جزء قرآن انتخاب کنند و نثار روح ایشون کنند.
طبقه بندی: مادر، مرضیه، فریاد بی صدا، ختم قرآن