صهیونیسم و مارکسیسم
یکى دیگر از عوامل شکلگیرى صهیونیسم، « مارکسیسم (1) و کمونیسم » است . برخى از شواهدى که در این زمینه مورد استفاده قرار مىگیرند، عبارتند از:
أ- در عقاید کارل مارکس (متوفى 1262 ش/1882 م) که یک یهودى بوده است، آلمان کشورى به شمار مىرود که گرفتار انقلاب کارگرى خواهد شد و یهودیان در آن انقلاب، همانند انقلابهاى گذشته بشرى، نیروى پیشرو خواهند بود . صهیونیستها به تاثیر از مارکس، ملتبرگزیده خداوند، یعنى یهودیان، را همواره عامل هر حرکت پیشرو و مترقی به حساب مىآورند . به عقیده آنان، این نقش پیشتازى در جریان تولد و رشد کمونیسم و نیز در فرایند برپایى و پیروزى انقلاب کمونیستى روسیه وجود داشته است؛ زیرا بیشتر اعضاى کادر مرکزى حزب کمونیست شوروى سابق مانند تروتسکى (2) ، یهودى بودهاند . مضافا اینکه بسیارى از رهبران صهیونیستى چون بن گوریون از روسیه تزارى که نخستین کشور کمونیستى جهان بوده است، برخاستهاند . (3)
ب- صهیونیستها، همانند کمونیستها، از ماتریالیسم (4) تاریخى مارکس در تحلیل گذشته و آینده خود سود مىجویند . به گمان صهیونیستها، دوران کمون اولیه (5) ، جلوه روزگار یهودیان پیش از حضرت یعقوب علیه السلام است .
در دوره بردهدارى، بردهدارانى غیریهودى مانند فروعون، یهودیان را به بردگى گرفتند . در دوران فئودالیسم (6) و سرمایهدارى، زمینداران و سرمایهداران غیریهودى بر مسند قدرت باقى ماندند و یهودیان را به سوى کارهاى کم ارزش و پستى چون صرافى سوق دادند . «در اینجا بود که یهود لازم . . . [دید ] که با انقلاب کمونیستى رقبا را از میدان به در کرده و با ایجاد یک حزب نیرومند . . . تمامى قدرت اقتصادى و سیاسى و اجتماعى را به دست گیرد .» (7)
به هر روى، کمونیسم، جهان را با دیدگاه مادى محض تفسیرمىکند، دینرا افیونتودهها مىداند، عواطف و احساسات و اخلاق را روبنا مىشمارد، حرکت تاریخ را براساس جبر تشریح مىنماید، شیرازه جامعه را بر اقتصاد قرار مىدهد، براى نیل به هدف از هر وسیلهاى بهره مىبرد و طبقات و نه شخصیتها را تاریخساز مىداند،
صهیونیسم نیز معتقد است:
ü ثروت، پایه و اساس حکومتهاست . در نتیجه، جهان را باید از دریچه سکه و سرمایه دید .
ü ایمان مذهبى را باید ریشه کن کرد و به جاى آن ارقام و اعداد را جایگزین نمود .
ü سیاست هیچ وجه مشترکى با اخلاق ندارد و حکومت اخلاقى محکوم به شکست است .
ü بىگمان، یهودیان براساس مشیت الهى به آقایى و سرورى جهان مىرسند .
ü طلا، برترین نیروى محرک جهانى، در دست یهودیان است .
ü از مکر، تزویر و خیانت براى نیل یا نزدیک شدن به هدف مىتوان سود برد .
ü هیچ تحولى بدون دخالت و نظارت پر قدرت و نفوذ وافر یهودیان انجام نمىشود . (8)
پی نوشت ها:
1- "واژه مارکسیسم (Marxism) از نام کارل مارکس گرفته شده، این مکتب، قدرتهاى مادى تولید و مبارزه طبقاتى را نیروهاى بنیادى فعال در تاریخ مىداند . " ر . ک . به: على آقابخشى، پیشین، ص 197
2- تروتسکى (Trotski) از رهبران انقلاب 1917 روسیه بود، ولى پس از مرگ لنین در مبارزه قدرت از استالین شکستخورد و در تبعیدگاه خود در مکزیک به دستیکى از عوامل استالین به قتل رسید .
3- سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، پیشین، ص 207، 104، 102،
4- ماتریالیسم (Materrialism) مکتب و ایدهاى است که ماده و طبیعت را بر روح و تفکر مقدم مىشمارد و معتقد است، ماده قبل از پیدایش شعور وجود داشته است و شعور نتیجه تکامل طولانى ماده است . ر . ک . به: على آقابخشى، پیشین، ص 198
5- کمون (Commune) یا جامعه اشتراکى بدوى، به نخستین شیوه تولید در تاریخ اطلاق مىشود که شالوده آن مالکیت جمعى به وسایل تولید است .
6- فئودالیسم (زمیندارى - (Fedalism) به بزرگ مالکى، نظام خانخانى، ملوک الطوایفى، رژیم ارباب و رعیتى ترجمه مىشود .
7- سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، ص 206، 205