به به ! سلام جناب استکبار جهاني افتخار داديد بعد از مدت ها برام کامنت گذاشتيد. راستي آمريكا خوش ميگذره؟
ميگم فهميدن اين جمله ( جنگ يك نعمت بود. ) كار هر كسي نيست، حالا هي شما قبول نكنيد.
ممکنه به نظر شما من کور و کر باشم اما با چشم واقع بينانه به اين مسأله نگاه مي کنم نه چشم استکبار جهاني.
موضوع پيشنهاد عربستان براي پرداخت غرامت بارها از سوي مسؤولين توضيح داده شده که اين خبر فقط در حد اخبار رسانه ها بوده و هيچ پيشنهاد رسمي از سوي عربستان به ايران داده نشد. اگه مدرک رسمي و جدي مبني بر اين موضوع داريد رو کنيد ما هم ببينيم . لطفن.
پس از فتح خرمشهر هيچ پيشنهاد رسمي از جانب کشورهاي عربي جهت پايان دادن به جنگ و آتش بس مطرح نبوده است و تنها مي توان از مواضع غير رسمي دبير کل اتحاديه کشورهاي عربي ياد کرد.
به عرض برسونم که در سال 61 بعد از فتح خرمشهر همه ي مناطق اشغالي که آزاد نشده بود بزرگوار ! هنوز 2500 کيلومتر از خاک ايران در دست عراقي ها بود. نقاط مهمي که نيمي از مرز مشترک ايران و عراق از قصر شيرين تا چزابه و نيز طلائيه و کوشک تا شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر در اشغال عراق بود.
در چنين شرايطي بود که فشارهاي بين المللي براي پذيرش صلح آغاز شد. عراق خود را در همه محافل صلح طلب معرفي مي کرد و ايران را گرم کننده ي آتش جنگ. امام خميني در آن روزها به وضوح درباره صلح خواهي ايران اظهار نظر مي کرد. ايشان در موارد متعددي فرمودند « دنيا بداند که ما حاضريم صلح کنيم. ». اما واقعيت اين بود که عراق با وجود آن همه ادعايي که در باب صلح طلبي داشت در همان زمان دست از جنايت هايش بر نمي داشت و از طرفي مناطق اشغالي باقيمانده اي که ذکر شد را خالي نمي کرد. و اين مغاير با پيشنهاد صلح و آتش بس بود و به حکم عقل و منطق صلح در چنين شرايطي قابل پذيرش نبود.
عراق حاضر نبود مناطق اشغالي باقيمانده را آزاد کند. حاضر نبود غرامت خسارت هايي که به ايران وارد کرده بود را بپردازد.
علت اينکه ايران در سال 61 صلح را نپذيرفت همين چيزها بود و خيلي موارد ديگر. مثلا اگر در آن زمان صلح مي کرديم چه تضميني وجود داشت که عراق دوباره به تجاوزات خود ادامه ندهد همانطور که در سال 67 بي تعهد بودن خود به قطعنامه را اثبات کرد!
اگر در آن زمان به دشمن حمله نمي کرديم فقط فرصتي دوباره به دشمن مي داديم که مجددا نيروهاي خود را تجهيز کند و به تجاوزات خود ادامه دهد.
از طرفي توپخانه دوربرد عراق از نزديکترين نقطه به مرز ، خاک ايران را هدف قرار مي داد در صورتي که اگر نيروهاي عراقي را کمي عقب تر رانده مي شدند برد توپخانه عراق بسيار ضعيف تر مي شد.
باز پس گيري مناطق اشغالي از درون خاک ايران غير ممکن بود زيرا نيروهاي عراقي بر ارتفاعات مستقر بودند و هر گونه حمله از طرف ما با شکست مواجه مي شد.
از طرفي هيچ تضميني وجود نداشت که در آينده در چنان موقعيتي قرار بگيريم که از نظر نظامي بهترين فرصت بوجود آمده بود.
به نظر شما با وجود چنين شرايطي پذيرش صلح به نفع ما بود يا به نفع دشمن؟
خواهش مي کنم چشم هايتان رابه روي واقعيات نبنديد و يک طرفه به قاضي نرويد.
ياحق