• وبلاگ : پياده تا عرش
  • يادداشت : خاطرات كودكي من
  • نظرات : 3 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    1- درباره خاطرات كنار خيابون و رژه رزمنده‏ها و بقيه، خوش به حال‏تون. من كه از اين حال و هوا خيلي دور بودم. البته كوچيك بودم اون وقت‏ها. در هر صورت جاي حسرت داشت.

    2- حالم از همچين معلم‏هايي هميشه به هم مي‏خوره كه درس مزخرفي كه ميدن اينقدر براشون مهمه كه حاضرن همه چي رو فدا كنن. ببخشيد ادبياتم بد بود.

    3- له و لورده شدن! چه حس جالبي. لابد كاملا براتون دروني شد اون روز، كه همراه با موج حركت كنيد! بي‏چاره مادرتون...

    4- كلاس سوم. خوشي يا ناخوشي. فقط بغض.

    حرف آخر. دور افتاده‏ايم از ان‏ها. خيلي دور.

    پاسخ

    سلام. شما راست مي گيد اين روزا خيلي دور افتاديم از اون روزا. اون موقع ها صفا و صميميت، يکرنگي ويکدلي بين همه مردم موج مي زد. اون موقع تجملات و چشم و هم چشمي اصلا معنايي نداشت. اون موقع همه حرف ولي فقيهشون را با جون و دل مي پذيرفتند. امر، امر امام بود و بس.