با عرض سلام مجدد.
من هم رفيقي داشتم كه روزي ديدم كه وقتي در عروسي يكي از دوستانش شركت كرده بود. در آن شلوغي و روزي كه هر كس سراغ كاري ميرفت تا عروسي هر چه باشكوه تر برگزار شود، نماز ظهر و عصرش را با نافلههايش خواند. پيش خودم گفتم عجب حوصلهاي دارد اگر من بودم آن هشت ركعت را نيز فاكتور گرفته و با حداقل واجباتش بجا ميآوردم. ولي پس از كمي فكر كردن به او حسوديام شد.