سلام
بر حسب اتفاق يك بار ديگر به وبلاگ شما برخورد كردم؛ مطلب اخير شما خاطرات سال ها پيش را زنده كرد
ديشب خواب دوست شهيدم را ديدم كه برايم جالب بود چون سال ها بود نديده بودمش از صبح همش تو فكر بودم كه با خواندن مطالب شما خاطرات زنده شد.
چند بار در زمان جنگ فقط از سقز عبور كردم براي رفتن از شلمچه به غرب و بر عكس؛ سال هاي سختي بود انشالله كه تكرار نشود