• وبلاگ : پياده تا عرش
  • يادداشت : خواب ديدم ...
  • نظرات : 7 خصوصي ، 23 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خواب مي ديدم شب مرگ من است

    فصل پاييز گل و برگ من است

    غسل كردند و كفن پوشاندنم

    در ميان قبر خود خواباندنم

    ناگهان چون باز شد چشم ترم

    دو ملك بودند بالاي سرم

    آن يكي با گرز آتش آمده

    اين يكي با قهر سركش آمده

    آنيكي گفتا كه از رب ات بكو

    اين يكي گفتا كه اعمال تو كو

    ترس و وحشت فوق حالت بود و بس

    پاي تا فرقم خجالت بود و بس

    با گفتم عذابم مي كنند

    از شرار قهر آبم مي كنند

    در دلم گفتم به آوايي حزين

    پس كجايي يا امير المومنين

    ناگهان در روي قبرم باز شد

    قبر من گلخانه اي ممتاز شد

    آمد آقايي كه يك سر نور بود

    قبر من از نور كوه طور بود

    .... ( بقيه شعر را ان شاءالله) اگر مايل بوديد برايتان مي نويسم ) ...

    يا علي

    برادرتان مهدي