• وبلاگ : پياده تا عرش
  • يادداشت : زن - بيسكويت - مرد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 34 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام فاطمه خانوم. بلاخره همه ي خاطراتو خوندم. گرچه طولاني بود اما جذاب بود. بايد بگم بهتون حسودي ام ميشه. چون توي يه دانشگاه تمام عيار درس خوندين, زير نظر استادان تمام عيار. دانشکده ي من يه زور دانشگاه بود! استادامون جز دو سه مورد, بقيه علم زيادي نداشتن. اکثر فوق ليسانس بودن و فقط يکي شون دکتر بود! اما خب... بيشتر از اين هم نميشد انتظار داشت. دانشکده هاي هنري در سطح کشور خيلي محروم هستن. مگر توي تهران باشيم که از بهترين اساتيد استفاده کنيم.

    اين داستان پست آخر رو گرچه قبلا هم خونده بودم, اما خيلي زيباست...

    پاينده باشي دوست من.

    پاسخ

    سلام رضوان خانم. مطمئنن منظورت از حسادت،غبطه هستش ديگه! آره واقعا اساتيد خوبي داشتيم. همه ي اساتيد ما به استثناي يک مورد که فوق ليسانس بود، دکترا داشتند. تازه اون يک مورد هم عالي درس مي داد و خيلي بار علمي داشت. موفق باشي.