داستانت خيلي ساده و دور از واقعيت بنظر مي رسه. اينكه يه زن تا تمام شدن بيسكويت چيزي نگه! و اينكه به بيسكوئيت خوردنش با اون مرد ادامه بده!
اما پايانش لطيف بود. اشگم گوشه چشمم اومد. اين لطافت برخوردها خيلي زيباست اگر در جاي جاي زندگيمون قرار بگيره