• وبلاگ : پياده تا عرش
  • يادداشت : خاطرات كودكي من
  • نظرات : 3 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام خانمممممم.طاعات قبول .حس خوبي دارين نه .كه كمي معطل كرديد تو نوشتن خاطره دوران مدرسه وحسابي هم تيرتون رو به هدف زديد

    زيبا بود . در مورد شهدا وايثارگران هم نميدونم چي بگم .فقط كاش شرمكنده خانواده هاشون قرار نگيريم

    اميدوارم هميشه زير سايه ميزبان رمضان ليله القدري بمانيم.يا زهرا

    پاسخ

    سلام کوثر خانم. حالتون خوبه؟ طاعات قبول باشه. آره به خدا اونقدر حس خوبي از اون روزا دارم که آرزومه يه بار ديگه اون روزاي با صفا برگرده. دلم خيلي براي رزمنده هايي که تو خيابونا رژه مي رفتند و به زمين پا مي کوبيدند، تنگ شده. دلم براي رزمنده هاي ساده و بي آلايشي که کاروانشون از کنار خونه مون رد مي شد و ما براشون دست تکون مي داديم تنگ شده.