وبلاگ :
پياده تا عرش
يادداشت :
گاهي وقت ها چه زود دير مي شود ...
نظرات :
1
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
موسوي
سلام عزيزم
ممنون كه از دوستمون نوشتي
يادمه پارسال روز قبل از روز مادر به خونشون زنگ زدم
مائده گوشي رو برداشت
گفت: خاله ميدوني براي روز مادر چي كار كردم؟
گفتم چي كار كردي؟
گفت يه شعر براش گفتم
گفتم برام بخونش
گفت صبر كن ببينم مامانم اين دور و برا نباشه
بعد با كلي ذوف و شوق دو خط شعري رو كه نوشته بود خوند
براش دعا كن
مائده خيلي عزيز كرده بود
دعا كن مثل خودت يه دختر محكم و استوار بشه