سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیاده تا عرش
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 86 مهر 18 توسط فاطمه ایمانی | نظر

سلام

درسی که از ماه رمضان گرفتی چیه؟ سی روز روزه داری چه فایده ای برات داشت؟ تو بگو من می نویسم.

این هم پاسخ های دوستان عزیز:

ـ قبل از هر چیز جواب یکی از دوستان عزیزم ( که در یک کامنت خصوصی گفته: مگه ماه رمضان کلاسه که ما بخواهیم ازش درس بگیریم) را می دهم که بله دوست خوبم! ماه رمضان مثل یه کلاسه.

وقتی با یه استاد خوب که آوازه اش همه جا پیچیده و تو هم مریدش هستی و تموم سال تلاشت را می کنی که بهش نزدیکتر بشی، کلاس داشته باشی. وقتی استاد بهت اجازه می ده تو کلاسش شرکت کنی.اولا به هیچ وجه اون کلاس را از دست نمی دهی. ثانیا وقتی رفتی تو کلاس سعی می کنی بهترین بهره را ازش ببری تا وقتی از کلاس بیرون میایی پشیمون و دست خالی نباشی. ثالثا درسته که همیشه استاد بزرگوارت را می دیدی و باهاش سلام و احوالپرسی می کردی ولی وقتی حضورا در کلاسش حاضر می شوی، تازه شیرینی و لذت ملاقات او را می چشی.

ـ ماه رمضان به من فهموند که شرک در عبادت دارم، که این خیلی بده.

ـ آدم وقتی حواسش به چند تا چیز باشه، کمتر بهشون دقت می کنه. ولی اگه حواست را از بعضی از اونا برداری و روی بقیه متمرکز کنی، بیشتر به زیبایی اونا پی می بری. روزه داری در ماه مبارک رمضان باعث میشه حواسمون را نسبت به غذای جسم ببندیم و روی غذای روح متمرکز کنیم. وقتی که در طول روز توی جامعه ظاهر میشی، به خیلی چیزا توجه می کنی که قبلا اصلا نمی دیدی. انسان ها با وجوه مشترکشون به هم نزدیک می شوند. هر چی خودمون را به هم شبیه تر کنیم دلهایمون بیشتر به هم نزدیک میشه ( به همین خاطر تشبیه به کفار حرومه ). در ماه رمضان برنامه ی روزمره ی زندگی مسلمانان با هم منطبق میشه و همین باعث میشه دلاشون به هم نزدیک بشه. خلاصه اینکه من گدای خوبی نبودم ولی خدا سلطان مهربونی بود.

ـ توفیق توبه بهترین هدیه ی این ماهه. باور کنید هیچ وقت دیگه ندیده بودم توفیق توبه اینقدر زیاد عطا بشه. باور کنید تو تمام عمرم اینقدر غبطه نخورده بودم که یکی با پاهای زخمی از معصیت تصمیم گرفته باشه، پیاده تا عرش خدا بره.

ـ خداوند مهربان در این ماه، طعم گذشت را به من چشاند.

ـ مهمترین درسی که از این ماه گرفتم این بود که بنده ی خدا باشم نه بنده ی هوا و هوسم. من تو این ماه فهمیدم که خیلی خودخواهم. خودم را بیشتر از هر کس دیگه ای می خواهم. تو این ماه سعی کردم خواسته های دلم را کنار بذارم و به خواسته های خدا توجه کنم. این ماه به من فهموند که قبل از اینکه خودم را ببینم، دیگران را ببینم.

درس دیگه ای که این ماه به من داد، قناعت بود. من تو این ماه یاد گرفتم که قانع باشم. قانع و راضی به اون چیزی که خدا برام در نظر گرفته.

ـ من از این ماه رمضان فهمیدم که رمضان و شعیان و محرم و .... برای من یک رنگ است... و من دورم... باید تجدید نظری کنم... مشکل از فرستنده است که چیزی بالا نمی فرستد وگرنه گیرنده که منتظر است تا جواب بدهد.

اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند             بیچاره من که با خود نآورده پر کاهی

ـ امسال از اونجایی که اصلا حال وهوای ماه رمضون پارسال رو نداشتم : درسی که گرفتم این بود که هر کسی لیاقت بهره بردن از این ماه عزیز رو نداره.

ـ برای ما آدمایی که هنوز اول راهیم، ماه رمضان یه تجربه س. تجربه ی بهتر شدن و لذت بردن این بهتر شدن و بهتر بودن. اگر این لذت رُ تجربه کردیم می تونیم سعی خودمونُ بکنیم که این بهتر شدن تداوم داشته باشه.

ـ باید از این ماه عذر خواست تا اینکه می رود از ما راضی و مسرور باشد و از ما به خاطر ارتکاب خطاها و گناهانمان نزد خداوند شکایت نکند.

ـ یادم اومد که یکی هست که خیلی خاطرمو می خواد...هر قدر هم که بد کنم باز اون خوبه...یکی که خودمم خیلی دوستش دارم ولی نمی دونم چرا گاهی یادم می ره...کاش دیگه یادم نره...

 




مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.