• وبلاگ : پياده تا عرش
  • يادداشت : نمازي شکسته اي که نشکست!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 25 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام
    خوبه شما يه چيز واقعي ديديد و ترسيديد
    گاهي اوقات نماز هاي ما حكايت اون فردي ميشه كه مي گفت من در نمازم كلي مسافرت مي كنم
    شمال ،دريا،جنگل،جنوب اصفهان يزد و ....
    واقعا به قول استاد مطهري بايد اين قوه خيال را بند زد
    پاسخ

    سلام. خوش اومديد. بله درسته... متاسفانه شيطان در اين زمينه موفق تر از ما پيش رفته ...
    سلام فاطمم
    ممنون که انقدر برا مجله ي پارسي نامه زحمت ميکشي
    خدا سايه تو کم نکنه
    پروردگارا! بر بازديدها و کامنت هاي وبلاگش بيافزاي!
    :)))))))))))))
    راستي
    در مورد جلوتر بودن همسرت
    خدا رو شکر کن
    اينجوري بايد باشه
    خيلي از دوستام زندگيشون برعکسه
    و سخت نالانن
    خوشبخت باشي گلم:)
    پاسخ

    سلام خانم سردبير... خيلي ممنون... بسي خوشحالمان کردي ... وبلاگ ناچيزمان را منور و مزين به حضور سادات نمودي ... خيلي خيلي خوشحالم کردي :)
    گاهي اوقات نمازم که تموم ميشه ناخودآگاه اين شعر مولوي به دهنم مياد:
    من اين نماز حساب نماز نشمارم/ که من نشسته به محراب و دل به بازاري!
    منظورم اين بود که تا حالا توي خونه نديدم!! وگرنه که تو شهر پره...!! 
    پاسخ

    خوش بحالت...

    من تهرانم!!

    آهان! يادم اومد! تو جوي آب جلوي دانشکده موش ديدم، ازين بزرگ خاکستري ها! ولي خب خيلي از نزديک نبوده!! D:

    پاسخ

    همون ديگه بچه تهروني ديگه نبايدم جک جونور ببيني :دي

    اين هم متن پستم که ظاهرا نتونستيد بخونيد:

     امر به منکر و نهي از معروف؟!!

    مدتي است که ذهنم خيلي درگير اين موضوع است. در راه دانشگاه و خانه، و بدتر از آن در خود دانشکده، صحنه هاي وحشتناک و آزار دهنده اي مي بينم.
    صحنه هايي که با ديدنش انسان واقعا متأسف و متأثر مي شود و وقتي به اين فکر مي کند که دارد در جمهوري اسلامي زندگي مي کند، از خودش خجالت مي کشد.
    واقعا مملکت ما اسلامي است؟!

    در جامعه ما کم نيستند افرادي که از وضع موجود راضي نيستند، با اين حال چرا اقليتي که هنجار شکني مي کنند، به خود جرأت انجام علني هر منکري را مي دهند؟
    چرا اکثريت جامعه نمي توانند با آن ها برخورد کنند؟؟ (البته به اعتقاد من مي توانند، ولي - به هر دليل - اين کار را نمي کنند!)

    بحث امر به معروف و نهي از منکر بحث مهمي است که هر از گاهي در جامعه مطرح مي شود و اکثر اوقات هم با افراط و تفريط هايي هم راه مي شود، و البته خيلي زود هم از ياد مي رود.
    متأسفانه امروزه وضع طوري شده است که گاهي مي بينيم عکس چيزي که بايد، دارد اتفاق مي افتد؛ يعني مردم امر به منکر مي کنند و نهي از معروف...!!

    برخي عقيده دارند که رفتار هر کس تنها به خودش مربوط است و مسئله آزادي را مطرح مي کنند، و به اين ترتيب از زير بار اين مسئوليت شانه خالي مي کنند. (منظورم برخي از همان اکثريت ناراضي است)
    عده زيادي نيز امر به معروف و نهي از منکر را براي زماني مي دانند که احتمال تأثير وجود داشته باشد.
    البته اين نظر درستي است، ولي به قول حضرت آقا احتمال اثر همه جا وجود دارد...:
    "بعضى گفته‏اند که بايد احتمال تأثير وجود داشته باشد. من مى‏گويم احتمال تأثير همه جا قطعى است؛ مگر در نزد حکومت هاى قلدر، قدرتمندان و سلاطين. آن هايند که البته حرف حساب به گوش شان فرو نمى‏رود و اثر نمى‏کند؛ اما براى مردم چرا. براى مردم، حرف اثر دارد."
    تقريبا دو سالي هست که جسارت تذکر دادن را پيدا کرده ام، و خدا را شکر مي کنم که در همه موارد تأثير داشته است.
    البته واضح است که تأثير اين تذکرات تقريبا هميشه، تأثيري آني و گذراست. اما همين هم کافي است و مهم، عمل کردن به وظيفه است.

    دلم مي خواهد بدانم چرا مردم به همين راحتي اين وظيفه مهم و واجب را بي اهميت تلقي مي کنند، و فکر مي کنند اصلا اين مسئله به آن ها ربطي ندارد؟!
    چرا خيلي ها مي ترسند از تذکر لساني؟
    حضرت آقا در يکي از صحبت هاشان فرموده اند که تذکر زباني وظيفه ماست، البته با لحن مناسب...:
    "شما به غير از زبان، هيچ تکليف ديگرى نداريد. نهى از منکر براى مردم، فقط زبانى است. البته براى حکومت، اين‏طور نيست. اگر منکر بزرگى باشد، برخورد حکومت احياناً ممکن است برخورد قانونى و خشن هم باشد؛ ليکن نهى از منکر و امر به معروفى که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هى اللسان».
    تعجّب نکنيد. من به شما عرض مى‏کنم که تأثير امر و نهى زبانى - اگر انجام گيرد - از تأثير مشت پولادين حکومتها بيشتر است. من چند سال است که گفته‏ام امر به معروف و نهى از منکر. البته عدّه‏اى اين کار را مى‏کنند؛ اما همه نمى‏کنند. همه تجربه نمى‏کنند، مى‏گويند آقا چرا اثر نمى‏کند؛ تجربه کنيد. منکرى را که ديديد، با زبان تذکّر دهيد. اصلاً لازم هم نيست زبان گزنده باشد و يا شما براى رفع آن منکر، سخنرانى بکنيد. يک کلمه بگوييد: آقا! خانم! برادر! اين منکر است. شما بگوييد، نفر دوم بگويد، نفر سوم بگويد، نفر دهم بگويد، نفر پنجاهم بگويد؛ کى مى‏تواند منکر را ادامه دهد؟"

    چرا همين کار ساده را وظيفه خود نمي دانيم و از انجام آن ابا داريم؟
    فوقش اين مي شود که تذکرمان تأثيري نخواهد داشت يا نهايتش اين است که طرف به ما توهين مي کند و يا اعتقاداتمان را به سخره مي گيرد؛ ولي اشکالش چيست؟! بالأخره رسيدن به هر هدفي، هزينه اي دارد.

    البته نکته مهمي هم وجود دارد و آن شناخت مفهوم واقعي و مصاديق درست معروف و منکر است. باز هم به فرمايش حضرت آقا:
    "البته به شما بگويم عزيزان من! منکر را بايد بشناسيد. چيزهايى ممکن است به نظر بعضى منکر بيايد؛ در حالى که منکر نباشد. بايد معروف و منکر را بشناسيد. واقعاً بايد بدانيد اين منکر است."

    دوست دارم نظرات تان را راجع به اين موضوع بدانم...!


    پاسخ

    دستت طلا آبجي :) هر وقت مي بينم متني ارزش خوندن داره ولي رنگ فونتش نميذاره ازش کپي ميگيرم و بعدا سر فرصت ميشينم تو ورد ميخونمش. مطلب شما رو خوندم آبجي :)

    واااااي مـــــــــوش... :((

    من تا حالا موش نديدم، ولي از فکر کردن به ش هم خيـــــلي مي ترسم!!!

    جدا که شجاعت به خرج دادين که نمازتون رو نشکستيد! ;)

    يا علي...

    پاسخ

    آبجي شوخي ميکني! مگه کجا زندگي ميکني که تا حالا موش نديدي! خوش بحالت... من همه نوع جک جونوري ديدم اين مدت :(

    سلام

    باز خوبه انقد جرات به خرج داديناااا واقعا آفرين...

    پاسخ

    سلام. کار خدا بود ...

    بابا شجاع! :-اس
    پاسخ

    چه کنيم ديگه ما اينيم:))
     <      1   2